برای خنده
هدفهاي آموزشي: کلاسهاي آمادگي دايم براي مردان تا عضوي از بدنشان به نام مغز را فعال کنند، عضوي که آنان منکر وجود آن هستند. 1- برداشتن ابرو به مقدار کافی همه ي خانمها با ديدن پسري با خصوصيات مردونه کيف ميکنن مخصوصآ پسرا اين دورو زمونه که تا بهشون بگي اين کارت مثل دخترا است ناراحت ميشن و کلي به تيتيش قباشون بر ميخوره ...خلاصه اين که مرد بايد مرد باشه. آره.شک داري؟هدف آقا پسرا جلب رضايت شما دختر خانمهاست این آقایون محترم همچین میگن دخترای امروزی آشپزی بلد نیستن، خونه داری بلد نیستن که یکی ندونه انگار خودشون مثل مردای قدیم میرن از صبح کار میکنن تا بوق سگ!! بابا شماها رو که باید با بیل ساعت 12 از زیر پتو بیرون آورد! با این وضعی که من میبینم چند سال دیگه دو تا پسر دارن حرف میزنن یه چند سال دیگه اصلا شلوار از بین میره
برنامه: 4 واحد اجباري
واحد 1 : کلاسهاي اجباري
1. بياموزيم چگونه بدون مادرمان زندگي کنيم.(2000 ساعت)
2. زن من مادر من نيست.( 350 ساعت)
3. تمام درآمدم را به زنم مي دهم.(550 ساعت)
4. مي فهمم که فوتبال ورزش نيست و رونالدو يک ابله است.(500 ساعت)
5. زن من پرستار من نيست.
6. زن من کلفَت من نيست.
واحد 2 : زندگي مشترک
1. بچه دار شدن بدون احساس حسادت.(50 ساعت)
2. من ديگر به دوره هاي دوستانه ي زنم دوره ي احمقها نمي گويم.( 500 ساعت)
3. ترک اعتياد به بازي کردن با کنترل از راه دور تلويزيون.( 550 ساعت)
4. من ديگر سر پا ادرار نمي کنم. من پيشرفت کردم و تکبر را کنار گذاشتم....( تمرين عملي همراه با نوار وي ديو 100 ساعت)
5. من ديگر دوش استخر را با دوش حمام اشتباه نمي گيرم.
6. چگونگي انتقال لباسهاي کثيف به سبدشان بدون پخش و پلا کردن آنها.
( 500 ساعت)
7. چگونگي بهبود يافتن از سرماخوردگي بدون از دست دادن اميد به زندگي.
( 200 ساعت)
8. چگونگي به تنهايي لباس پوشيدن،به تنهايي لباس انتخاب کردن و دانستن محل کمد لباسها.
واحد 3 : تفريح و سرگرمي
1. اتو کشي در دو مرحله:
الف) يک پيراهن در کمتر از 2 ساعت
ب ) تکرار با ديگر لباسها ( تمرين عملي)
2. تميز کردن خانه... فعاليتي مطلوب و دلپذير.
3. فراموش نکردن بيرون بردن زباله ها.
4. به خاطر سپردن معناي جاروبرقي: وسيله اي براي تميز کردن خانه که گرد و خاک و آشغالها را جمع مي کند.( براي استفاده ي بهتر به بخش 1 واحد 4 توجه کنيد.)
5. چگونگي استفاده از دستمال گردگيري.
6. جمع کردن خرابکار يها بعد از انجام تعميرات در خانه.
7. بياموزيم معادل زنانه ي + نشستن جلوي تلويزيون ; ، + ايستادن کنار اجاق گاز; نيست.
واحد 4 : کلاس آشپزي
سطح 1 (مقدماتي): وسايل خانه:
ON : روشن کردن دستگاه
OFF: خاموش کردن دستگاه
سطح 2 ( پيشرفته): درست کردن اولين سوپ آماده بدون سوزاندن آن.
( تمرين عملي: قبل از اضافه کردن مواد، آب را بجوشانيد.)
سطح 3 ( تخصصي): درست کردن چاي بدون فراموش کردن آب و چاي، و دم کردن آن داخل قوري و نه کتري.
سطح 4 ( عالي): تعارف کردن چاي بدون اين که نصف آن در نلبکي بريزد.
2- کشیدن سیگار به همراه چوب سیگار
3- بحث در مورد انتخابات ریاست جمهوری امریکا
4- نگرفتن ناخن های انگشتان دست
5- بی اطلاعی از تماشای برنامه تلویزیونی
6- گوش دادن موسیقی بدون کلام
7- نوشیدن نوشابه های انرزی زا
8- اظهار
9-عدم تمایل به ازدواج
10_ تظاهر به عصبی بودن
و...
خصوصيات مرداي اين دورو زمونه:
قدي بلند ؛ لاغر مردني مثل مارمولک؛ موهاي بلند و گيسويي کمند ؛ ابروهاي باريک مدل ابر و بادي( تازه مد شده اگر اسمش رو بلد نيستيد گريه نکنين اقايون مدل ابروها خودتونه )؛ ارايش ۷۰ قلم به جا ۷ قلم
طريقه ي لباس پوشيدن:
بلوزي چسبان و حرير با استينهاي کلوش شمشيري يقه دلبري با بندينک که پشت گردن بندازن و گره بزنن .
شلوار بدن نماي تنگ و پاچه گشاد ( از اون چهل تيکه ها که اکليلي هم هست.)
کفشايي با پاشنه ۳ يا ۵ سانتي ( البته الان چون زمستون است از اون چکمه ها که بغلاش ارماي مختلف داره )
براي تکميل تيريپ مردونه:
يک زنجير ساده ي شيک که اگر طلا سفيد باشه بهتره ؛ ۲ يا ۳ مدل از همان زنجير براي ست کردن دستبند و گردنبند
(لازم به ذکر است پسراي با کلاس از گوشواره حلقه اي هم استفاده ميکنن ) انگشتر هم که تابلو است مهم ترين است.( البته اگر از اون انگشترا باشه که مردونه است و تا دم ارنج ادامه داره باشه بهتره)
مانيکور کردن ناخنها براي نشان دادن مردانگي عالي است.
واقعا همچين مردايي بايد هم از اين که يکي بهشون بگي خانوم جون يا جيگر يا تيکه و.... (به طور کلي صفات دخترانه ) بدشون بياد .
واقعا اينا قابل تحسينند.
مرد بايد مرد باشه ........ ابروهاشم کمند باشه
گيسوي اون بلند باشه....... مرد باشه و مرد باشه
* اخرين حرف: * مرداي اين دورو زمونه اگر ريش پروفسوري نداشتن قابل تشخيص نبودن( البته ريش اگر به صورت يه نقطه اونم زير لبشون باشه قبوله)
اين شعارو سرلوحه کارش قرار مي ده و مي ره بوتيک يه جعبه لوازم آرايش مي گيره صد و سي تومن . بار اول دوم چون بلد نيست زير ابرو برداره زير و بالا رو با هم برمي داره و اصلا ابرو نمي ذاره . ولي خوب از اونجا که "انسان جايزالخطاست" اونم اينقدر تمرين مي کنه تا کم کم ياد مي گيره. سفيد کننده مي زنه به چه سفيدي... ريمل مي زنه به چه سياهي... رژ مي زنه به چه قرمزي... مي شه مث کلاه قرمزي...
موهاشو که دمب اسبي مي کنه سه تارو از سمت چپ و پنج تارو از سمت راست آزاد مي کنه و مي ندازه رو صورتش . اون دوتا تارموي اضافي سمت راستم حکايت داره . نماد خودشه و دختري که انشالا اونرو باهاش آشنا مي شه . عشقه ديگه...چه مي شه کرد ؟
يه زنجير طلا گردنش مي ندازه اونقدر پهن که آدمو ياد قلاده سگاي "ژرمن شپرد" مي ندازه . يه دستبند مي ندازه دستش که چنان جرينگ جرينگ مي کنه که آدمو ياد زنگوله "بزغاله هاي شبيه سازي شده به دست پژوهشگران توانمند ايراني" مي ندازه . بعد که کامل شد مي ره سر مسير وايميسه . واسه شروع کار سعي مي کنه مخ دختراي پنجم دبستاني و اول راهنمايي رو شيربرنج کنه . بعد کم کم ارتقا مي گيره و مي ره سر مسير دبيرستانيا .
اولش فقط با يکي دوست مي شه ولي کم کم مي فهمه هر چيزي يه زاپاس لازم داره ، پس مي ره دنبال يه زاپاس واسه دوست دخترش... و از اونجايي که فکر مي کنه هر چيزي يه زاپاس مي خواد ، واسه زاپاسشم ميره دنبال زاپاس و...
اگه قيافه داشته باشه (پسره رو مي گم) نونش تو روغنه . دخترا رو مجبور مي کنه براش خرج کنن . ولي واي به حال اون بيچاره بدقيافه . مجبوره واسه دوست دختراش مرتب پياده بشه... که ولش نکنن .
مي گذره و مي گذره و مي گذره تا کم کم مي فهمه عاشق يکي از دخترا شده . از اونجا که آقا پسر خيلي حرفه اي تشريف داره شروع مي کنه به آمار گرفتن از دختره که مي بينه بله... آمار طرف پاکه و خانم از برگ گل پاک تره و قبلا با هيچکس دوست نبوده . شروع مي کنه دوست دختراشو دور انداختن که فقط با همين يکي که عاشقشه بمونه . شروع مي کنه واسه دختره خريدن کادو ، هديه ، انگشتر ، تاپ ، شلوار ، روسري... مي گذره تا اينکه يه روز زنگ مي زنه گوشي "خانم بچه ها" مي بينه "حاج خانم" جواب نمي ده . چن روزي زنگ مرتب زنگ مي زنه و جواب نمي گيره . بخاطر دوري و بي خبري از عشقش مريض مي شه . مي برنش بيمارستان... که مي فهمن بله... آقا ايدز داره . وقتي از بيمارستان مياد بيرون نتيجه گيريش از اتفاقات گذشته اينه : يه دختر عاشقم کرد ، خرم کرد ، مريضم کرد ، بدبختم کرد ، ولم کرد . و اون طرف معادله رو اينجوري مي نويسه : دخترا رو عاشق خودم مي کنم ، خرشون مي کنم ، مريضشون مي کنم ، بدبختشون مي کنم ، ولشون مي کنم
...
رضا : علی جون ابرو هاتو خیلی ناز برداشتی
علی : قربونت برم الهی ، پیش همون آقا کریم رفتم
رضا : کریم ،کدوم کریم ؟ ...
علی: بابا کریم بلونده . همون آرایشگره که موهاشو مش استخونی میکنه
Power By:
LoxBlog.Com |